"اقتصاد توسعه یکی از گرایشهای نسبتاً جدید علم اقتصاد است که به دنبال حوادث بزرگ نیمه اول قرن بیستم و شکاف عظیم بین کشورهای جهان به ادبیات اقتصادی وارد شد، حوادثی نظیر، جنگ جهانی دوم که موجب تضعیف کانون جهان سرمایهداری گردید و هم چنین ظهور اتحادجماهیرشوروی سوسیالیستی، منشأ مبارزات رهایی بخش ملی و تحولات سوسیالیستی محمل سیاسی، نظامی و دیپلماتیک را به مدت70 سال فراهم کرد و در قلمرو این بستر کشورهای جهان سوم یا درحال توسعه شکل گرفتند.
تداخل دو فرآیند بالا در کشورهای قدرتمند به دو صورت آشکار شد:
اول، قدرتهای اروپایی را متقاعد کرد که نظام استعماریشان کاهش یافته است.
دوم، کشورهای پیشرفته مقادیر هنگفتی از وجوه مختلف که در بانکهای مختلف پراکنده بود را برای تشکیل رشته جدید دانشگاهی که از انرژی زیادی هم برخوردار باشد، تحت عنوان مطالعات توسعه اختصاص دادند.
هدف اصلی این مطالعات، درونزاکردن سیاستها و گرایش آنها، تثبیت نهادهای اجتماعی سرمایهداری در شرایطی نسبتاً ناهماهنگ و درفضای فرهنگی غیراروپایی بود. در این راستا دو دهه نیز توسط سازمان ملل به نام دهه توسعه نامگذاری و به معضلات کشورهای در حال توسعه پرداخته شد.
با توجه به دو فرآیند فوق، وظیفه اساسی اقتصاد توسعه بررسی وضعیت اقتصاد کشورهای توسعهنیافته و ارائه راهکارهایی جهت حذف و یا کاهش شکاف بین آنها و کشورهای توسعه یافته تعریف شد. از آن زمان نظریهها و تجربیات زیادی در زمینه موضوع اساسی اقتصاد توسعه توسط اقتصاد توسعه دانان صورت گرفته است که به دونسل اول و دوم تقسیم می شوند.
اقتصاددانان نسل اول، اعتمادبه نفس زیادی داشتند (1950- 1975 میلادی) و مدلهای بزرگ و کلان مانند فشار بزرگ، رشد متوازن، رشد غیرمتوازن، دوبخشی عرضه نامحدود نیروی کار، دو شکافه، رشد مرحله ای، و ... را برای رسیدن به توسعه اقتصادی تدوین کردند که کانون توجه آنان بر پایه مدل انباشت سرمایه فیزیکی بود و فعالیت شدید دولت را طلب میکرد و برای همه کشورها قابلیت اجرا داشت.
دولت باید انباشت سرمایه را افزایش می داد، از ذخایرکار اضافی استفاده میکرد، سیاست های صنعتی شدن آگاهانه و سنجیده را اتخاذ میکرد، محدودیت ارز خارجی را باجایگزینی واردات برطرف میکرد و... این مدلها مورد انتقاد نسل دیگری از اقتصادتوسعهدانان قرارگرفت و آن را فاقد محتوای تجربی کافی برای همه کشورها دانستند. با آشکارترشدن تجربه آثار زیان بار مداخله دولت و اجرای الگوهای کلان ناشی از نظریات نسل اول در کشورها مشخص شد که دخالتهای دولتی اغلب منجر به انواع انحراف قیمتی و سیاستی بوده است و کاربرد نظریات در همه کشورها نتایج یکسانی در برندارد.در اینجاست که نسل دوم اقتصاد توسعه وارد و توصیه به رفع انحراف میکنند.
به نظر اقتصادتوسعهدانان نسل دوم علت متفاوت بودن عملکردکشورهای در حال توسعه نه تنها به تفاوت در شرایط اولیه بلکه به تفاوت سیاستها و نحوه اجرای آنها نیز ارتباط دارد. آنها از الگوهای بسیار کلی دست برداشته و به مطالعات خرد (غیرکلی) در زمینه توسعه که واحد تحلیل آن بنگاه تولیدی و خانوار است، پرداختند. با این رویکرد توانستند الزامهای سیاستی بیواسطهتری برای سیاستهای اقتصادی خاص یک کشور، بخش یا پروژه را ارائه کنند.
باتوجه به دسترسی بیشتر به مجموعه دادههای خرد در گذر زمان این رویکرد مورد توجه بیشتری قرار گرفت و ابعاد متنوعی نظیر: آموزش، بهداشت، باروری، فقر، اشتغال، پیشرفت تکنولوژی، توسعه روستایی، مالیات، پرداختهای انتقالی، شهرنشینی و مهاجرت، بازارهای روستایی، بازار سهام، و اعتبار روستایی از زندگی خانوارها و بنگاهها را شامل شد.
هدف اصلی از انتشار مجله نشر مقالات با تاکید بر محور اقتصاد خرد توسعه ازدیدگاه نسل دوم اقتصاد توسعه دانان در ایران است تا عوامل توسعه نیافتگی در ایران با جزییات بیشتری مورد تحلیل قرار گیرد.
محور اصلی مجله توسعه اقتصادی است.
محورهای فرعی و موضوعات مرتبط با:
اقتصاد خرد توسعه
اقتصاد کلان توسعه
توسعه پایدار
توسعه منطقه ای
استراتژی های توسعه اقتصادی
نظریه های رشد و توسعه اقتصادی و کاربردهای آن ها در کشورهای در حال توسعه